کد مطلب:151455 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:270

طهارت الهی
وقتی در لوح ثبت افتاد كه امام حسین - علیه السلام - از پیشوایان واجب الاطاعه باشد، بناگزیر وحی الهی باید بر آنچه در لوح ثبت افتاده است، تاكید كند؛ همان وحی كه حسین در سایه ی آن می زیست زیرا بیت رسالت مهبط آن بود و آیات آن در حالی بر نیای حسین فرود می آمد كه او در گوشه و كنار آن كودكانه می خزید.

آری چنین بود و این ام المؤمنین ام سلمه است كه می گوید:

[102] آیة «انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا» [1] در خانه ی من فرود آمد و در آن زمان هفت تن در خانه بودند: جبرئیل، و میكائیل، و رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - و علی و فاطمه و حسن و حسین.

ام سلمه گوید: من بر در خانه بودم، پرسیدم: یا رسول الله! آیا من از اهل بیت نیستم؟

فرمود: تو در راه خیری، تو از همسران پیامبر هستی - صلی الله علیه و آله -؛ و نفرمود: تو از اهل بیتی! [2] .

در حدیث دیگر آمده است:

[105] رسول خدا - صلی الله علیه و آل و سلم - نزد ام سلمه بود؛ پس حسن را یكسو نشاند و حسین را یكسو و فاطمه را در آغوش گرفت و گفت: «رحمة الله و بركاته علیكم اهل البیت انه حمید مجید». [3] .


موعد مباهله، آن زمان بود كه خداوند به پیامبرش چنین امر فرمود: «فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءكم و نساءنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الكاذبین». [4] امام علی - علیه السلام - فرموده است:

[162] رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم -، هنگامی كه از برای مباهله ی نصاری بیرون شد، مرا و فاطمه و حسن و حسین را ببرد. [5] .

آنگاه پیامبر فرمود: اینانند فرزندان ما، یعنی: حسن و حسین، و خویشتن ما، یعنی علی، و زنان ما، یعنی فاطمه.

كسانی كه در چنین جایگاه بزرگ و ویژه ای همراه پیامبر ایستاده اند، بناگزیر باید به آن طهارت و قدس و عظمتی كه او بدان متصف است، متصف باشند.



[1] س 33 ي 33؛ يعني: همانا خداوند مي خواند (هرگونه) پليدي را از شما اهل بيت بزدايد و نيك پاكتان سازد.

[2] مختصر تاريخ دمشق ابن منظور (120 / 7).

[3] س 11 ي 73؛ يعني، اي خاندان! رحمت خداوند و بركات او بر شما باد! او ستوده و شكوهمند است..

[4] س 3 ي 61؛ يعني: بگوي بيائيد تا فرزندانمان را و فرزندانتان را، و زنانمان را و زنانتان را، و خودهامان را و خودهاتان را، بخوانيم، آنگاه بزاريم و نفرين خداوند را بر دروغگويان نهيم..

[5] مختصر تاريخ دمشق ابن منظور: (123 / 7).